در بهار سفر مهین

شده  غم  خانهˏ  ما،  یارˏ وفادار سفر  کرد

آمده  فضل  بهار و  ﮔۥﻞˏ گلزار  سفر  کرد

گاه پرمهر چو مادر ،  گاه دلسوز مانند پدر

یارˏ همسایه  و  انسان  فداکار  سفر  کرد

عشق او فرصت غم را به دﻞˏ خسته نمی داد

چشم گریان ز فراقش  نیک  گفتار سفر کرد

در غریبی  ز  دیار و جبر  دوری  ز عزیزان

گله از درد  نمی کرد شاد وهوشیار سفر کرد

با کم و بیش زمانه راضی و  شاکر و عاشق

رخ به معبود کشید و یار وغمخوار سفر کرد

خانه روشن به صفایش محو خورشید وصالش

 همه جا حامی یاران،  مهدˏ انوار  سفر  کرد

به گل و گلشن و ﺒۥستان هر زمان پای گذارم

گویم ای باغ ، کجا ؟ آن  یار وفادار سفر کرد ؟

2/12/92

 

.

یک دیدگاه دربارهٔ «در بهار سفر مهین»

  1. ali soudi
    6:27 AM

    Dear Mr Hayati,

    I was really impressed by this sentimental poem. You have elaborately gathered all dimentions in one poem. Thank you so much and wish you and your respectful family a very happy, joyous, prosperous as well as healthy New Year.

    Cheers.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.