به سفر رفتن شاهمرادی

BobRoss_Persian-Star.org_26

چون پرستوها سفر رفتی نماندی پیش ما

دیده ها شد اشگ ریزان و به ره مانده  بیا

این  نباشد  باورما  ترک  یاران  کرده ای

 شام غم شد خانه ما ناله  شد مهمان  ما

 چون سفر کردی ﭐتش را به جان انداختی

چشمه جان خشک شداشکی ندارد چشم ما

تا به حشر باید بریزم اشک چون ابر  بهار

نغمه هایم ناله شد  زهرﭐبه شد  پیمانه ها

کینه توزی های دوران را نمی کردم خیال

تا به بدیدم این سیه روزی و هجران بارها

دوستان نوشیده اند از جام  تلخ  روزگار

زهر غم  در سینه ها  بیزار  نا هنجارها

4/9/92

.

گفتگوی دوستانه

تو گفتی :
ظهر پیام داده ام این چه جواب دادن است
گشت و گذار بی تو چون عمر هدر دادن است
در لحظات شاد و خوش جملگی ما به یاد تیم
مراد از این پیامک ها خاطره زنده کردن است
در جواب گفتم :
در جریان دوستی مهر و وفا مبرهن است
شرط صواب عقل نیست راستی معین است
گر ز پیام ناخوشی سرد شود دوستی
عقل و خرد به پیش گیر عشق همیشه روشن است
.