قیامت کن

کجا رهسپاری و چشم انتظار؟!

چو  آواره   دنبال  راه  فرار؟!

قیامت کن از خویشتن در گذر

که با عقل و منطق نیابی قرار!

بپا خیز و اندیشه را در شکن

وجودت به دریا و توفان سپار

شگفتا  زمانی   که  دریافتی

دل  آسوده ، آرام ، مانند  یار

دریغا  زمانی  که  نشناختی

دل افسرده گردی غمت پایدار

جهان پیش چشم ودلˏ هوشیار

تمامی فصولش  بود نو  بهار

ولیکن به خر بندگان می دهد

همان شربت تلخ همان زهرمار

3/12/92

.

یک دیدگاه دربارهٔ «قیامت کن»

  1. درود و سلام و صلوات خدا بر شما
    سایت ادبی شعردری مکان صمیمی جهت گذاشتن اشعار شماست
    این سایت مستقل و معتدل و دور از جنجال رسمیت و بازی های سیاسی رایج است به همکاری شما بزرگوار این سایت را به یک سایت معتبر و بزرگ تبدیل می کنیم
    باقدوم خویش سایت شعردری را رنگین و زینت خواهید بخشید
    حضور شما باعث افتخار ماست
    امیدواریم که دعوت ما را رد نکنید
    http://sheredari.ir
    درود و سپاس بر شما و امید به موفقیت سایت شعر دری…اگر آن توانایی و قابلیت که می فرمائید…وجود داشته باشد حتما در خدمتتان خواهم بود و باعث افتخار می باشد ..ارادتمند حیاتی ….۵/۱۲/۹۲
    من کی ام ؟؟

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.