این ولایت

چه  بمانی  این  ولایت  چه  روی  دیار  بهتر

دل    جویای   فراغت     نشود   شادمان  تر

من  و  تو زاده  بیداد  و  گناهمان صبوریست

خوش به حال رفتگان باد رفته و ندیده خوشتر

دل  ما خراب و ویران  سر ما  بی سروسامان

با  کدام  ﭐب  باران  این زمین  ﺒˊر  شود   تر

کار بی  ارزش  و مقدار  مزد  بی  رنج  بهادار

با  چپوچی  و چپاول  می شوی  عزیز و مهتر

هر که چون فقیر گردید او اسیر دردورنج است

کرده اند  اجیر   ما  را   حاکمان   نیک   اختر

به کجای  این  ولایت  دل  خوش  می فروشند؟

هر چه ما  خرید  کردیم محنت و عذاب  بیشتر

دوستان نا توان و یک جهان دشمن هفت  خط

زده اند  به  ما  شبیخون  ﭐسمان  بدون  اختر

30/8/92

.

۲ دیدگاه دربارهٔ «این ولایت»

  1. Akbar Mirmostafa

    سلام و بسیار موزون و زیبا ست.

    ali akbar soudi

    Dear Mr Hayati,

    Thank you for ringing to Mahin. This poem is revitalizing as the others.

    All the best.
    Mt Dourany

    تاتوانی تو همچنان بسرای تاکه نیکبخت شوی بهر دو سرای

  2. Farzaneh Jamshidi
    چه در این دیار باشی چه درآن دیار دیگر

    دل پر ز دردت نشود شادمان تر

    من وتو زاده بیداد و خموشی

    من وتو زادهجهل و خود فروشی

    دلمان سرد و روحها همه خسته

    با کدام جان توان رسیدن به بهاران خجسته

    در ها همه پنهان در صدف ها

    بی هنر ها همه در امور و کار ها

    هر که او فهیم تر رنج او همیشه بیشتر

    کرده اند جشنها همه مردم دنی تر

    به کجای این دیار بیداد

    جان خسته را دهیم به پرواز

    یاران ناتوانو دشمنان خونخوار

    همه کردهاند وطن را پر زجور و بیداد

    سلام تشکر از این که درد دل منظوم خودتان را برایم می فرستید ومن را هم به تفکر می اندازید
    شعر شما طنز نبود وکلمات ولایت و
    هفت خط چپوچی مناسب نبودند من رشتام زیست شناسی است ولی تمام ادبیات عرفانی را با علاقه خواند ه ام وبا انها زندگی می کنم

    فضولی و جسارت من را ببخشید
    درود بر شما و سپاس از توجه و دقتتان به ادبیات بویژه شعر….هفت خط در فرهنگ لغت دهخدا
    در فارسی امروز به معنی بدجنس و گربز و محیل است . (از یادداشتهای مؤلف ): از آن هفت خطهای بزرگ پاست ؛ کنایت از اشخاص موذی و نابه کار است . (یادداشت مؤلف ).
    چپوچی…چپوچی . [ چ َ پ َ / پُو ] (ترکی ، ص مرکب ) چپوگر. غارتگر. چپاولچی . چپاولگر. یغماگر. تاراجگر. یغمائی . ناهب . نهاب . رجوع به چپاولگر و غارتگر و یغماگر شود.

    هفت خط
    لغت نامه دهخدا
    هفت خط. [ هََ خ َطط / خ َ ] (اِ مرکب ) کنایت از اقالیم سبعه است . (آنندراج ) :
    کرد رها در حرم کاینات
    هفت خط و چارحد و شش جهات .
    نظامی .
    || خطوط جام جم است که آن خط جور و خط بغداد و خط بصره و خط ازرق وخط اشک و خط کاسه گر و خط فرودینه باشد. (برهان ). پیشینیان ، جام جم یا جام شراب را با هفت خط منقوش میدانستند… (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به هفت خط جام شود. || اندازه ای از کفش در اصطلاح کفشگران . (یادداشت مؤلف ). || (ص مرکب ) در فارسی امروز به معنی بدجنس و گربز و محیل است . (از یادداشتهای مؤلف ): از آن هفت خطهای بزرگ پاست ؛ کنایت از اشخاص موذی و نابه کار است . (یادداشت مؤلف ).
    من هم روی این موضوع که شما اشاره کردید دقت کردم ..و با توجه به فرهنگ لغت ..تا حدودی اطمینان حاصل شد و بگفته شما ..در اشعار شعرا چیزی مشابه نیافتم …و فقط بر اساس احساسم که بیشتر تاثیر گرفته از اوضاع روز بود این چند کلام را آوردم ….که عوام به آدم بد جنس ، هفت خط می گویند …و یا ترک زبانان به آدم غارتگر ….چپوچی…..تندرست و شاد باشید

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.