روزگار 91

می ستاند فقر جان مردمان تنگدست
در خبر ﭐمد ده ها خانه شد بی سرپرست
خانواده زیر یوغ اقتصاد ناتوان
تا کجا تاب ﭐورد باشد در امن و امان
می رود بار گرانی و تورم پر شتاب
می کند بازار کسب و کار و صنعت را خراب
مردم از فردای بهتر نا امید و بی قرار
روز روشن را نمی بینند در این شب های تار
سود جویان هر شرایط را به نفع خویشتن
ثروت اندوزی کنند و از خلایق کاستن
التزامی نیست ﭐنان را قوانین نظام
با تقلب می کنند هر کار ناقص را تمام
با تورم دست مردم می شود خالی و سرد
قدرت بالندگی خاموش و دل ها کوه درد
اتحاد و اتفاق دیگر ندارد اعتبار
این دو تا یار قدیمی گشته اند بیمار وزار
صحبت ارز و دلارست هر کجا ورد زبان
پول رایج بی نشان بی ارزش و بس ناتوان
ارزش ما را به پول و ارز دادن ابلهیست
بر چنین احوال نا سالم به خود باید گریست
ظلم آتش می زند هر جا ببیند خشک و تر
ﭐنکه که در سفره ندارد یک دو نانی بیشتر
این جماعت را دگر شغل گدایی عار نیست
روز و شب فکر شکم بودن باید چاره چیست؟
اعتیاد از یک طرف بیکاری از سوی دگر
رنج کودک های کار از هر مصیبت بیشتر
قصد هر راه علاجی باید و امیدوار
صبح روشن می رسد پایان یابد شام تار
15/11/91

.

یک دیدگاه دربارهٔ «روزگار 91»

  1. محمود عابدی دیروز, ۰۲:۱۶PM
    دوست گرامی عالیست جامعه امروز را خوب منعکس کردی موفق باشی /
    فرزانه شیدا دیروز, ۰۳:۴۴PM
    تا کجا تاب ﭐورد باشد به امن و در امان
    سپاس ودرود گرامی موفق ومانا باشید
    azarshad دیروز, ۰۴:۰۰PM
    درود برشما

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.