با کار خدا چه کار داری؟

گر حرص جمع مال داری
این نفس تو است خبر نداری
گر غصه خوری برای فردا
عمرت برود به غصه خواری
گرشوق زیاده خواهی ات هست
در ظلم و ستم تو دست داری
این خانه اگر بهشت سازی
تو مظهر گل در بهاری
این خانه ا گر کنی جهنم
چون غاصبی و ذلیل و خواری
گر شوکت خانه خود هستی
چون نیک مرام و با وقاری
هر خانه به خانه دست یازی
تو مکر و هزار حیله داری
گر عزم کنی بدست ﭐری
چون پاک دلی و راز د اری
گر آرزوی زیاد داری
جان بر سر ﭐرزو گذاری
نه ﭐرزویی و نه حرص فردا
نیکو صفت و جان نثاری
هست زندگی ات شاد و خرسند
خوشبخت اصیلروزگاری

گر در غم و حسرتی شب و روز
این رسم تو است غمگساری
گر روضه جاودانه خواهی
رضوان خدا همیشه جاری
گر مرگ خودت طلب نمایی
تعجیل مکن مشو فراری
در سر چه خیال ها نداری
در دل چه قرارها نداری
با ذات خودت مشو غریبه
با کار خدا چکار داری؟
2/7/89

.

۷ دیدگاه دربارهٔ «با کار خدا چه کار داری؟»

  1. نام ارسال کننده : محمد شکری فرد
    تاریخ ارسال نظر : ۱۳۹۱:۹:۲۶
    سلام آقای حیاتی…زیبا بود…
    ممنون.
    سلام آقای شکری فرد .متشکرم . موفق باشید
    از سایت شاعران پارسی زبان

  2. نام ارسال کننده : دکتر آرزو صفایی
    تاریخ ارسال نظر : ۱۳۹۱:۹:۲۷
    سلام بر شما
    زیباست
    نویسا بمانید

    سلام خانم دکتر صفایی
    ممنونم . پایدار باشید
    از سایت شاعران پارسی زبان

  3. Farzaneh Jamshidi
    طوطی گویا شدم چون شکرستانم اوست بلبل بویا شدم چون گل وگلزارم اوست
    پر به ملک بر زنم چون پر و بالم از اوست سر به فلک بر زنم چون سر و دستارم اوست
    باز رسیدیم ز میخانه مست باز رهیدیم ز بالا وپست
    امروز چنان مستم کز خویش یرون جستم ای یار بکش دستم آنجا که تو آنجایی
    ای روح چه میترسی روحی نه تن و نفسی تن معدن ترس آمد تو عیش و تماشایی
    بر خوان تو استاده هر گوشه سلیمانی وز غایت مستی تو هم کاسه مسکینی

  4. behrooz ahmadzadeh
    7:59 AM (2 hours ago)
    عالی بود.
    شرح حال بعضی از خود ماها و دوستان است. دمتان گرم !
    ‫در ۲۳ دی ۱۳۹۳ ه‍.ش.، ساعت ۱۴:۴۷‏، Heshmatollah Hayati‏ نوشت:‏

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.