دانایی

درون بند خودخواهی نهان گشتن زیان باشد
در این تاریکی مطلق نشد نوری عیان باشد
برٱریم عقل و دانایی چراغی را بر افروزیم
شویم مومن به آهنگی که نفع مردمان باشد
چو باشیم منفعل ناچار همه درها شود بسته
گره از کار برداریم درایت کارما ن باشد
کلام مصلح دانا به فرجام عمل آگاه
روال آدم بد خو خلایق خسته جان باشد
ز کردار فاش می گردد ثبات نیک پنداری
خرد با چشم بینا و کار صالحان باشد
ببینی خیر اندیشان چرا بر نیک پی گیرند
ولو دائم بد خواهان فضاحت کارشان باشد
هر آنکس میدهد بر باد شکوه و عزت ما را
به رسوایی رسد روزی که کار ابلهان باشد
در این دریای توفانی و امواج خروشا نش
بحواهد ناحدایی که ، دریا آشیان باشد
19/11/90

برف زمستان 90
برف زمستان 90
.

۲ دیدگاه دربارهٔ «دانایی»

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.