جز او نداریم قبله ای

مونته نگرو
مونته نگرو

شاد بودم شادی من دیدن روی تو بود
زهر تنهایی چشیدم خواب از چشمم ربود
اشک شب ها ریختم از دردو حرمان سوختم
بهر دیدار جمالت چشم ، بر در دوختم
یاد آرم آن زمان ها درس و مشق آموزگاری
روزهای سخت کوشی وبه دنیا سازگاری
رنج بردن ها به میل و روزگار ِ با طراوت
درس دادن ها به شوق و جمع ِ یاران با درایت
محفل صلح و صفا گشتیم برای دوستان
جملگی اندر مرام هم شدیم همداستان
راست می گویند هر کو چون سبک تر بیشتر
او به بندد بار ِ رفتن ترک ِ دنیا پیشتر
گریه زاری ها برای رفتن از دنیا چنان
شد روال زندگی از ما برای رفتگان
چون اجل گیرد هر پیو د ما از زندگی
این جدایی از عزیزان هست روح زندگی
ما چو فردا می رویم شرحی ز ما آید میان؟
یادمان کردارمان رفتارمان اعمالمان؟
از ازل داریم دنیا زندگی و مر گ نیست
سر به درگاهش گذاریم رازآن پایندگی است
عشق یزدان بهر ما در حد وهر اندازه نیست
ساغر عشقش نگردد پر به هر پیمانه نیست
گفتمت حاشا نکن عشقت برا ی کردگار
باش آزاد و رها عاشق بماند ماندگار
با رفیقان مهربان باش و وفا دار و کریم
تا به لحظه شادمانی هایشان گردی سهیم
چونکه هر دم می روند از ما به سوی روشنی
جز به درگاه در نماز او نداریم قبله ای

26/5/89
در زمانی که به ندرت مدرس زبان های خارجی در شهر زنجان یافت می شد محمد تفقدی دبیر زبان انگلیسی کار تدریس را با عشق و علاقه و انگیزه برای سالیان متمادی از قبل از انقلاب و تا چند سال پس از انقلاب ادامه می داد . این فعالیت پس از بازنشستگی نیز البته این بار به صورت ترجمه متون علمی و فنی ادامه داشت . دفتر کار ترجمه ، محفلی برای دوستان باز نشسته نیز بود که گرد هم می آمدند و ایام با خوشی سپری می شد . این دفتر با رفتن او به دیاری دیگر و ترک سرای فانی روشنی و صفایی نداشت . قطعه بالا در وصف سفر او سروده شد .

.

یک دیدگاه دربارهٔ «جز او نداریم قبله ای»

  1. نام ارسال کننده : دکتر آرزو صفایی تاریخ ارسال نظر : ۱۳۹۱:۴:۲ سلام جناب حیاتی ارجمند
    زیباست و روان
    و پر از مفهوم
    دست مریزاد
    سیاوش پورافشار،علی عبداللهی،
    سایت شاعران پارسی زبان

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.