شغال ها

میهن ای میهن
گند زده خانه ما ز دست چند بی سر و پا
نمی کند گور خود ونمی رود ز شهر ما
شبانه روز ساختیم به زحمت و تلاش ها
صحن و سرای این مکان به عشق ها و شور ها
خرد و کلان این دیار همیشه وقف کار شد
نبود ساعتی درنگ زیر فشار سال ها
نمی شود صبور بود گذاشت دست روی دست
که تا شود خانه خراب به دست این شغال ها
دست دراز نا بکار شکسته وصل دوستی
برده شبانه بی صدا کفش و لباس بچه ها
ما همه عهد بسته ایم تا نکنیم شکایتی
ز بزدلان بی خرد ز خاطیان بی نوا
لیک چنین معرکه ای بپا شده ز دشمنان
ریشه ظلم ار نکنیم شویم لئیم بی نوا
ثروت و مال می برند هست راه چاره ای
هان نبرند شرافت و فراست و دین ما
شوکت و فخر دنیوی هست برای مردمان
عزت و عشق و افتخار هست اعتبار ما
نیست عجب در همه جا دزد و شریک دزد هست
لطمه زنند به اقتصاد و صنعت و دوام ما
چاره کار آن شود علم و فنون و تجربه
به دست کاردان دهیم کو بنماید این بها
دور کنیم ز خویشتن هر که رفیق اجننبی است
جدا کنیم ز هر مجال این سره از نا سره ها
در آن شرایط و زمان امید پیروزی هست
شوند خلایق راضی چنان رضایت خدا
16/7/90

.